روش LSM یا Linear Scheduling Method، زمانبندی فعالیتها را بر اساس دو فاکتور اصلی مکان و زمان انجام میدهد. برخلاف روش مسیر بحرانی (CPM) که بر پایه وابستگی فعالیتها و زمان آنهاست، در LSM به سرعت پیشرفت فعالیتها در طول مسیر یا موقعیت فیزیکی پروژه نیز توجه میشود.
در نمودارهای LSM:
• محور افقی: زمان (Time)
• محور عمودی: مکان یا موقعیت پروژه (Location / Distance / Elevation)
هر فعالیت به صورت یک خط مورب نمایش داده میشود که شیب آن نشاندهنده سرعت فعالیت است.
کاربردهای مناسب استفاده از LSM کجاست؟
• پروژههای با ماهیت خطی یا تکراری
• راهسازی
• تونلسازی
• خطوط لوله
• ساخت طبقهبهطبقهی برجها
• ریلگذاری
• پروژههای زیرساختی طولانی
اما مزایای LSM نسبت به CPM چیست؟
– نمایش گرافیکی پیشرفت کار در طول مکان و زمان : به وضوح میتوان دید که کدام فعالیت، در کدام نقطه از پروژه در چه زمانی انجام میشود
– تشخیص آسان تعارضات مکانی : مثل تداخل کاری دو پیمانکار در یک موقعیت مکانی
– کنترل بهتر منابع تکراری : مثل ماشینآلات خاکبرداری یا تیمهای کارگری که به صورت متحرک فعالیت دارند
– امکان تعیین سرعت اجرای فعالیتها : از طریق شیب خط هر فعالیت
و معایب آن چیست؟
– نیاز به دادههای دقیق از سرعت اجرا
– مناسب برای پروژههای غیر تکراری نیست
– تحلیل تاخیر و مسیر بحرانی به سادگی CPM نیست
اجزای مهم در LSM چه مواردی است؟
۱. مکان (Location):
محور عمودی نمودار است که میتواند نشاندهنده موقعیت مکانی، کیلومتر پروژه، ایستگاه یا ارتفاع باشد (مثلاً از کیلومتر ۰ تا کیلومتر ۱۰۰).
۲. زمان (Time):
محور افقی نمودار است که معمولاً بازه زمانی پروژه را نشان میدهد (مثلاً از فروردین تا اسفند یا ژانویه تا دسامبر).
۳. خط فعالیت (Activity Line):
هر فعالیت بهصورت یک خط مورب در نمودار ترسیم میشود که نشاندهنده شروع و پایان آن فعالیت در زمان و مکان مشخص است.
۴. شیب خط (Slope):
نشاندهنده سرعت اجرای فعالیت است. هرچه خط تندتر باشد، یعنی آن فعالیت سریعتر انجام میشود (مثلاً ۲ کیلومتر در روز).
۵. مناطق تداخل (Conflict Zones):
نقاطی در نمودار که خطوط دو فعالیت با هم تلاقی پیدا میکنند، بیانگر تداخل زمانی-مکانی هستند که باید با بازنگری یا برنامهریزی مجدد رفع شوند.
مثال ساده:
فرض کنید اجرای دو لایه آسفالت برای یک جاده 10 کیلومتری داریم:
• لایه زیرین (Base Layer) با سرعت 1 km/day
• لایه رویی (Surface Layer) با سرعت 0.8 km/day و با 2 روز تأخیر بعد از شروع Base
در رسم نمودار LSM مثال فوق داریم:
• خط اول از نقطهی 0 شروع شده و با شیب تندتر تا km10 ادامه دارد.
• خط دوم از روز دوم شروع شده، اما با شیب کمتر حرکت میکند.
اگر خطوط دو فعالیت تلاقی کنند → یعنی تداخل زمانی/مکانی دارند → باید بازبینی شوند.
روش زمانبندی خطی (LSM)
مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید

هوش مصنوعی و مدیریت پروژه (قسمت دوم):
با الگوی RACFT، پرامپتهای حرفهای بسازید و خروجیهای دقیقتر بگیرید!در قسمت قبل گفتیم که تسلط بر مهندسی پرامپت (Prompt Engineering)، کلید استفاده حرفهای از ابزارهایی

تأخیر در پرداخت و تهدید جدی برای نقدینگی زنجیره تأمین در پروژههای عمرانی
یکی از چالشهای پنهان اما بسیار مؤثر در پروژههای ساختوساز، تأخیر در پرداختها (Late Payment) از سوی کارفرمایان یا نهادهای واسط است؛ چالشی که مستقیماً

تکامل روابط زمانی در زمان بندی پروژههای صنعت ساخت با DML – Dynamic Minimum Lag
در زمانبندی پروژههای صنعت ساخت، روابط بین فعالیتها (Dependencies) ممکن است با یک تأخیر ثابت یا «Lag» تعریف میشوند. اما آیا در دنیای واقعی، این
